برچسب : نویسنده : faridsiahbarga بازدید : 3
برچسب : نویسنده : faridsiahbarga بازدید : 27
اون ورژنی که از تو توی ذهنم ساختم روی قلبم حک شده
رو قلبم حک شده چون شاید قلبم دیگه از سنگ شده
خوابت رو دیدم. گونهی قشنگت جلوی صورتم بود. کنار هم بودیم و تو داشتی از فاصله ی بین قاب پنجره و پرده بیرون رو نگاه میکردی. رو صورتت لبخند بود. از اون جنس لبخندها که وقتی کنار هم بودیم بدون هیچ دلیلی رو لبمون مینشست.
هم میخوام هم نمیخوام تو تنها عشق زندگیم باشی. میدونی؟ تو میفهمی چی میگم.
عزیزم.
برچسب : نویسنده : faridsiahbarga بازدید : 50
میوههای مشترک درخت زنده بودن
به انتهای دره زیاد نگاه میکردم. چشم به راه دیدن دستهی سربازهای ماقبل تاریخ
با پاهایی برهنه بر سنگهای کوهستان
نه تنها جوابی ندارم. بلکه نمیدانم سوال چیست!
سور سور صدای سکوت طبیعت و صدای وحشی بی تعبیر
کلمه، حرف، بی معنی، جلف
حیوان زاده ایم همه اما منکر
سیاه برگ...برچسب : نویسنده : faridsiahbarga بازدید : 105
برچسب : نویسنده : faridsiahbarga بازدید : 140
روز و شب میگذره
چقدرررر ما بچه بودیم! چقدر خام. دوتا دنيای یک شکل ولی در عین حال، متفاوت
گاهی به خودم میگم کاش تازه باهم آشنا شده بودیم.
آدم هرچی داراتر باشه کمتر بخشندهس.
یادمه هی بهم میگفتی کاش عقل الانم رو داشتم، من تازه باید الان این رو به تو بگم.
سیاه برگ...برچسب : نویسنده : faridsiahbarga بازدید : 136
زندگی داره به قسمتهای جدیش نزدیک میشه سفر تنها چیزی که ازش مطمئنم اینه که روزی میمیرم سیاه برگ...
برچسب : نویسنده : faridsiahbarga بازدید : 111
برچسب : نویسنده : faridsiahbarga بازدید : 162
به انتظار خاطرات روزهایی که رفت
من انتخابت نبودم اما انتخابت کرده بودم تا وادارات کنم انتخابم کنی
چه زجری بود
و حالا نبودنت زجر آور است
آرمانهای من در هم شکسته و همین است که میگویی: تو چقدر فرق کردی؟!
حالا راضی ام که تو را با دیگران تقصیم کنم و این یعنی شکست
و تو میدانی که این تغییر از سر ناچاری است
سیاه برگ...برچسب : نویسنده : faridsiahbarga بازدید : 157
برچسب : نویسنده : faridsiahbarga بازدید : 169